تجربه من از نمایشگاه بینالمللی نفت در سال ۹۶
جان اف کندی (رئیس جمهور اسبق آمریکا) در یکی از سخنرانیهای خودش جمله خیلی زیبایی رو میگه: نگویید دولت و کشور برای من چه کرد، بگویید من برای کشورم چه کردم.
اگر در این مدت دقت کرده باشید برخی نامزدهای انتخاباتی میگویند من فلان میلیون شغل ایجاد میکنم یا مثلا فلان تعداد آدم بیکار رو یارانه میدهم و غیره. من کاری به سیاست و این حرفا ندارم. مشکلم با نوع نگاه خود ماست. خب مطمئناً اون کاندیدای محترم یک چیزی دیده که اینطوری تبلیغ میکنه. یقیناً او پی برده است که ما ایرانیها دنبال کار کم، کار پشت میز نشینی، پول مفت ماهیانه و تلاش کم هستیم که اینگونه تبلیغ میکند. همون روز به خودم آمدم و گفتم ببین کارمان به جایی رسیده که باید در یک سایتی ثبت نام کنیم و منتظر بمانیم تا یک شغل برای ما پیدا شود و آن هم شغلی که درآمدش فقط برای زنده ماندن خوب است! خب این وسط جایگاه خدا چی میشه؟ یعنی من دارم علناً توحید رو زیر پا میذارم و به جای اینکه به خدا توکل کنم و تلاشم رو در حد نهایتش انجام بدهم، سریع در یک سایت ثبت نام میکنم و بعدش بیکار در خانه مینشینم تا دولت برایم کار پیدا کند! خدا شاهده هنوز در بین دوستانم چنین افرادی هستند که در خانه نشستهاند که دولت برای آنها کار پیدا کند.
مشکل ما این هست که دوست نداریم از کم شروع کنیم و به تدریج بالا برویم. از همان اول حقوق ماهیانه میلیونی میخواهیم. از همان اول خودمون رو با مهندسی مقایسه میکنیم که با ۱۰ سال سابقه کار چنین حقوقی را دریافت میکنه. یکی از مهندسان مناطق نفت خیز جنوب که اتفاقا با مدرک لیسانس هم در آنجا کار میکنه (با سابقه احتمالا ۱۰ تا ۱۲ ساله) اینقدر به نرمافزارهای شبیهسازی تسلط داره که الآن در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شده و خودشان نرمافزار تولید میکنند و درآمدش هم بالاست. دقت کردید: مدرک لیسانس، تخصص بسیار زیاد روی کدنویسی و نرم افزارها، درآمد چندین میلیونی و بیش از ۱۰ سال سابقه کار. همه اینها با هم لازم هستند.
این نگاه که چرا دولت مرا استخدام نمیکنه یک نگاه از جایگاه ضعف هست. به قول خیلی از افراد با تجربه صنعت، آدم متخصص بیکار نمیمونه. پس اگر بیکاریم، مهارت خاصی نداریم. اگر خود من الآن نمیتوانم در حین سربازی کار کنم و پول در بیاورم، به دلیل آن است که هنوز آنقدر مهارت و تخصص ندارم و گرنه خیلیها هستند که با شرایط مشابه من در حال کسب درآمد هستند. مشکل ما این هست که عادت به آب باریکه کردهایم. باید عادت کنیم از کم شروع کنیم و فکر استخدام دولتی و پشت میز نشینی را از کله خود بیرون کنیم.
جدیداً کسانی که مدام از بیکاری و استخدام دولتی و اینجور چیزها حرف میزنند رو سریعاً از دایره دوستانم حذف میکنم. حس میکنم اینها امید و توکلشون به خدا رو از دست دادن.
پی نوشت یک: طبق قراری که گذاشته بودیم، ۴ نفر از دوستان همراه سایت را در نمایشگاه دیدم و یک سری فایل ویدئویی آموزش اکلیپس در اختیار آنها گذاشتم که واقعا فایلهای خوبی هستند و ان شاءالله که با دقت آنها را ببینند و یاد بگیرند.
پی نوشت دو: چقدر چینی در نمایشگاه اومده بود.