دلیل ندارد که من تلاش کنم تا هفتاد میلیون نفر یا هفت میلیارد نفر من را بشناسند و من در میانشان مشهور باشم. مشهور بودن در میان ده نفر یا پنجاه نفر یا پانصد نفر کافی است. به شرطی که از تمام دانش و نگرش و تجربه و ابزار خودم استفاده کنم تا آن جامعهی کوچک را خودم انتخاب کنم و شکل دهم.
باور جدیدی که طی سالهای اخیر در تایید و تکمیل حرف قبلیام به آن رسیدهام این است که:
🌟انسان از متوسط کسانی که او را می شناسند چندان فراتر نمی رود.🌟
به هر حال، وقتی من انتخاب میکنم که در اینستاگرام باشم یا نباشم، وقتی انتخاب میکنم که کسی را بلاک کنم یا نکنم، وقتی انتخاب میکنم که سایتم را از طریق گوگل یا معرفی دوستان پیدا کنند یا بنر تبلیغاتی در یک سایت خبری، وقتی که انتخاب میکنم اکانتم خصوصی باشد یا عمومی، وقتی انتخاب میکنم که برای سخنرانی به چه شهرهایی مسافرت کنم و به چه شهرهایی مسافرت نکنم، وقتی انتخاب میکنم که چه کسانی در زیر نوشتههایم کامنت بگذارند و چه کسانی نگذارند (و دهها مورد مشابه دیگر)، وقتی انتخاب میکنم که فقط در اینستاگرام باشم یا در تلگرام هم کانال داشته باشم، وقتی تصمیم میگیرم که مخاطب اینستاگرامی را به تلگرام کیش کنم یا نکنم یا مخاطب تلگرامی را به سمت اینستاگرام فشار دهم یا ندهم (اگر لغتهایم مودبانه نیست، لطفاً بخوان: Putting the audience through the other media channels) به نوعی در حال انتخاب کردن کسانی هستم که من را میشناسند.
پس وقتی شناسندگان خود را انتخاب میکنی، به تدریج رفتارهایی را هم انتخاب میکنی که بتوانی آن افراد را هدف قرار دهی و به دایرهی شناسندگان خود جذب کنی یا در دایره شنوندگان خود حفظ کنی.
اگر حرفهای من کمی تلخ به نظر میرسد، کافی است محدودیت عمر را در نظر بگیری.
اگر عمر نامحدود بود، میتوانستیم از این همه انتخاب بگریزیم. اما اکنون چنین چارهای نیست.